Alborz-01.png
alborz-popel.jpg
مرد کریستالی همسرش را در خواب کشت
ارسال در: 1389/07/05-22:41
محمد ادامه داد: شب حادثه همسرم در کنار فرزندم خوابيده بود. من آن قدر عصباني بودم که يک ضربه به گلويش زدم و بعد از آن متوجه نشدم که چند ضربه به او وارد کردم.
مرد جواني که همسر ۲۴ ساله اش را در خواب و در کنار فرزند ۲ ساله اش در منطقه خواجه ربيع مشهد به قتل رسانده بود صبح روز گذشته با حضور در محل جنايت در مقابل قاضي علي اکبر صفائيان ( بازپرس ويژه قتل عمد) صحنه جنايت را بازسازي کرد.

آغاز ماجرا

در اولين ساعات بامداد بيست و يکم شهريورماه گذشته در پي تماس با مرکز فوريت هاي پليس خبر قتل زن جواني اعلام شد لذا بلافاصله ماموران کلانتري خواجه ربيع مشهد به محل اعزام و پس از تاييد خبر با حفظ صحنه مراتب را به قاضي علي اکبر صفائيان (بازپرس ويژه قتل عمد) اعلام کردند.

مقام قضايي به همراه کارآگاهان جنايي ساعتي بعد از جنايت در محل حادثه حاضر و تحقيقات پليس نيز در اين باره آغاز شد. در بررسي هاي اوليه مشخص شد مقتوله با همسر خود اختلاف داشته است به همين دليل همسر وي به عنوان مظنون به قتل تحت تعقيب قرار گرفت.

با دستور مقام قضايي، کارآگاه محمدي به عنوان افسر پرونده اين جنايت، پي گير ماجرا شد تا اين که مشخص شد متهم به قتل به نام «محمد» به يکي از شهرستان هاي خراسان جنوبي متواري شده است. بر اين اساس مشخصات وي به تمامي پاسگاه ها ارسال تا اين که وي در ايست و بازرسي شهرستان گناباد شناسايي و بازداشت شد و بلافاصله براي ادامه تحقيقات به مشهد منتقل گرديد.

عذاب وجدان آواره ام کرده بود

متهم به قتل در صحنه بازسازي قتل گفت: از اين که همسر جوانم را به قتل رسانده بودم عذاب وجدان داشتم، کودک ۲ ساله ام را تحويل مادرم داده و خودم آواره شهرستان ها شده بودم و از اين شهر به آن شهر فرار مي کردم تا اين که سرانجام تصميم گرفتم به مشهد باز گردم.

محمد که اکنون دستش به خون همسرش آغشته است در حالي که از لحظه ورودش به منزل، بغض گلويش را گرفته بود و اشک مي ريخت با بيان اين سخنان و يادآوري اين که آن خاطرات وحشتناک به کابوس زندگي اش تبديل شده است گفت: براساس اختلافات قبلي با همسرم از هم جدا شديم اما به دليل اين که او و فرزندم را دوست داشتم دوباره رجوع کردم، اما زندگي دوباره ما بيش از ۶ماه طول نکشيد.

محمد که با دو دستش جلوي صورتش را گرفته بود و گريه مي کرد مدام تکرار مي کرد با همسرم اختلاف داشتم او اصلا به حرف  من گوش نمي کرد، از من تمکين نمي کرد، به دليل همين مشکلات از هم طلاق گرفته بوديم اما چون او و فرزندم را دوست داشتم دوباره رجوع کردم، اما او مانند گذشته بود و هيچ تغييري در اخلاق و رفتارش به وجود نيامده بود و به کارهاي زشت خود ادامه مي داد.

وي ادامه داد: چند بار او را در حالي که سوار خودروهاي غريبه مي شد ديده بودم و نسبت به رفتارهايش تذکر داده بودم، اما او توجهي به من نداشت. تا اين که آخرين بار او را سوار بر خودروي پرايد مرد جواني ديدم که فرزندم نيز در صندلي عقب نشسته بود، تا خواستم جلوي خودرو را بگيرم او فرار کرد و داخل ترافيک او را گم کردم اما همسرم ۴۰ دقيقه بعد به خانه آمد و از او درباره اين کارهايش توضيح خواستم و او تنها به من گفت اگر تو ۱۰ بار ديگر مرا طلاق بدهي و باز رجوع کني من به کارهاي خودم ادامه مي دهم و هيچ علاقه اي به تو ندارم.

در حالي که محمد به سخنان خود راجع به اختلاف با همسرش ادامه مي داد قاضي صفائيان با يادآوري صحنه جنايت و اعترافات قبلي متهم و سخنان روز بازسازي جنايت به وي اعلام کرد که سخنانش متناقض است و اين سخنان هم گواه بر دروغ بدون ادعاهايش است؛ اما محمد هر بار با گريه فقط مي گفت «نمي دانم و زمان ها را به درستي به ياد نمي آورم» و باز چيزي مي گفت که با سخنان قبلي اش متناقض بود.

در اين شرايط محمد ادامه داد: قبلا از مادر و برادر همسرم کتک خورده بودم به همين دليل نمي توانستم در مورد کارهاي همسرم چيزي به آن ها بگويم، از طرفي آن ها فقط طرف او را مي گرفتند. من به دليل مشکلاتي که داشتم و نمي دانستم چه بايد بکنم به مواد مخدر پناه بردم و چند ساعت قبل از جنايت با پرداخت چند برابر کرايه به يک خودروي سواري داخل آن نشستم و مقداري کريستال مصرف کردم و بعد در حالي که اصلا حال خوبي نداشتم به منزل آمدم.

وي ادامه داد: در منزل دوباره با همسرم درگير شدم و او اصلا از کرده خود پشيمان نبود و اصرار بر انجام مجدد کارهاي غيراخلاقي خود داشت و اين بيشتر مرا عصباني کرد تا اين که ساعت حدود ۱۱ شب بود که او و فرزندم خوابيدند من هم چاقو را برداشتم و به جانش افتادم.

مقام قضايي درباره چاقو و اين که آلت قتل را از کجا آورده و در آن زمان آن را کجا مخفي کرده بود پرسيد که متهم به قتل پاسخ داد: چاقو را از چند روز قبل تهيه کرده بودم و آن را داخل بيابان پنهان کرده بودم تا هر زمان مرد جواني را که پا به زندگي خصوصي من گذاشته بود ديدم تنبيه کنم و به هيچ عنوان قصد کشتن همسرم را نداشتم.

مقام قضايي بار ديگر نکاتي را درباره نحوه قتل و استفاده از چاقو به متهم متذکر شد و به او گفت که در حال پنهان کردن حقايق است و آن چه را که بازگو مي کند با شواهد عيني هم خواني ندارد.

با اين وجود محمد ادامه داد: شب حادثه همسرم در کنار فرزندم خوابيده بود. من آن قدر عصباني بودم که يک ضربه به گلويش زدم و بعد از آن متوجه نشدم که چند ضربه به او وارد کردم.

وي در حالي که روي زمين نشسته بود و اشک مي ريخت گفت: وقتي به خودم آمدم که ديدم دست ها و لباس هايم آغشته به خون همسرم است تنها کاري که کردم فرزندم را برداشتم و فرار کردم و به منزل پدرم در روستا رفتم و با سپردن فرزندم به آن ها به شهرستان فرار کردم؛ ابتدا به سبزوار بعد، اصفهان، تهران و سرانجام به قاين رفتم اما هر جا که مي رفتم عذاب وجدان رهايم نمي کرد به همين دليل تصميم گرفتم برگردم و خودم را معرفي کنم تا اين که در يکي از پاسگاه ها از من مدارک شناسايي خواستند و من نيز که با ارتکاب اين جنايت زندگي خود و فرزند خردسالم را سياه کرده بودم همان جا جريان قتل همسرم را به ماموران گفتم و خودم را تسليم قانون کردم.

با اعترافات متهم در صحنه بازسازي جنايت و رفع تمامي ابهامات موجود در پرونده، مقام قضايي ختم بازسازي را اعلام کرد.
 
منبع :خراسان
نظرات ارسالی:
 
مشارکت در بحث:
نام:
ایمیل:
متن پیام:
کد امنیتی:


درباره ما
جستجو
پیوندها
عضویت
ورود


RSS
آب و هوا



تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به پورتال خبری البرز می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
البرز به هیچ ارگان ،دسته ، حذب و گروهی وابسته نیست

Copyright alborznews©2010 . All Rights Reserved